Online User یا رب از ابر هدایت برسان بارانی یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

به وبلاگ ربـــــــــــّــــی خوش آمدید
  • نسیم ( یادداشت ثابت - شنبه 04/9/9 :: ساعت 3:37 عصر)

  • حدود یک ماه دیگه این وبلاگ 17 ساله میشه ¡

    خدایا....یعنی هفده سال گذشت از دی ماه 1387 تا حالا ؟؟؟

    چقدر همه چیز عوض شده....و مهمتر از همه دیدگاه من به زندگی....به آدم ها....چرا دوباره به اینجا سر زدم؟

    نمی دونم.... شاید مرور خاطرات....

    بعضی از نوشته هایم چقدر خنده دارندجالب بود 

    و برخی چقدر اندوهناک....قلبم به درد می آید.گریه‌آور

    با مرور نوشته ها...آن هایی که در وبلاگ به نمایش در نیامده اند....چه خاطراتی زنده می شود....

    خدایا چه روزهایی را پشت سر گذاشتم....

    خدایا شکرت که دیگه آدم قبلی نیستم.

    خدایا شکرت به خاطر دنیای جدیدم.

    افکار و عقاید و دیدگاه جدیدم به دنیا و آدم ها.

    خدایا شکرت به خاطر اتفاقات خوب زندگی ام.

    خدایا شکرت برای آدم های خوب و عزیز زندگی ام.

    خدایا دیگه نمی خوام به گذشته برگردم. حتی به آن روزها فکر کنم.

    خدایا شکرت که چشمانم را به روی حقایق زندگی و زیبایی های آن گشودی.

    دنیا با نبودن آدم های فریبکار و ریاکار و دروغگو ...و حضور انسان های فهیم مهربان و باصفا... چقدر زیباست.

    پروردگارا...شاید خواست و حکمت تو بود که امروز به اینجا سر بزنم و به خاطر بیاورم گذشته ها را و  تو را به خاطر امروزم سپاس گویم.

    خدایا شکردوست داشتن

    می خواهم پس از این بیشتر به اینجا سر بزنم. اینجا فضای امن من است.گل تقدیم شما



  • نسیم ( یادداشت ثابت - یکشنبه 01/8/2 :: ساعت 5:27 عصر)

  • یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

    یادش به خیر

    سال 87 ....وبلاگ نویسی....

    سال ها گذشته است....

    و چقدر همه چیز تغییر کرده است....

    عمر می گذرد....خاطره ها می ماند....



  • نسیم ( یادداشت ثابت - دوشنبه 98/3/7 :: ساعت 10:27 عصر)

  • Related image

    خداجون من خسته نمی شم...باتوکل به تو ادامه میدم ....تا وقتی که بیام و همین جابنویسم....خدایا شکرت تموم شد...


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/4/22 :: ساعت 7:16 عصر)

  • دلتنگی برای امام رضا

     این روزها حال دلم خوب نیست...

    نگاهم کن....


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - دوشنبه 95/12/3 :: ساعت 1:48 صبح)

  •  دلتنگ واژه هایی که تو را برایم معنا کند .. دلتنگ نگاه هایی که مرا به سوی تو

     برساند.. دلتنگ آوایی که موج عشق گنبد و بارگاهت را در کوچه پس کوچه های

     دلم جاری کند ..

     دلتنگ نسیمی که عطر خوش بارگاهت را در هوای دود گرفته ی دلم پراکنده سازد

     من در حجمی از احساس در غباری از فریاد ها و در فاصله های دور مانده ام ..

     دیگر تصویر گنبد و بارگاهت باران چشمان مضطربم را آرامش نمی بخشد

     که شیشه ی احساس من چکه های باران بر پنجره ی بسته را نمی خواهد ..

      حس لطافت باران در زیر نگاه های مهربان تو گمشد ه ی این روزهای من است ..

     ترنمی که مرغ جانم را پای در اسارت ، بال به پرواز می گشاید

      اما زنجیرهای جدایی محکمتر از تمنای بالهای اوست ..

      او شکسته دل با قلبی مجروح از زخم جدایی گوش به آوایی از جان می سپارد که

     ندای نقارخانه ات را برای اشک های بی امانش زمزمه ی از امید نماید ..

     در حصار بی امان روزها در تکرار غریب واژه ها بر غربت خود می گریم

      که غریب را نام بر تو نهادند و جام بر من ..

      دلم برای یک سلام .. یک نگاه و یک لحظه نشستن در صحن صفا و مهرت تنگ

     شده است ... دلم برای غروبی تنگ شده است که من باشم و تو  در گوشه ایی از

     بهشت وجودتت .. بی تکلم ... بی صدا .. بی واژه .. فقط نگاه کنم به مهر بارگاهت و

     خود را بسپارم به خنکای نسیم مهرت که نوازشگر جان زائرانت است ..

     سراسر اشک شوم و بشویم قلب دلم را و بجویم عشق تو را ..

     تسبیحی شوم هزار دانه از اشک و به

      شکستن بغضی پخش شوم در سپیدی سنگفرش های حرمت ..

     در لابه لای ازدحام زائرانت گم شوم ... دانه ای از وجودم دخیل پنجره ی فولادت

     شده و ذوب در اشک زائرانت و ماندگار در پای حرم دلت ..

     می خواهم در کنار حرم تو قفل دل بگشایم و

     دفترچه ی دلتنگی هایم را به دست مهربانی تو بدهم تا بخوانی زمزمه ی دلم را

      و با قلم مهر خود بنویسی بر آن خطی ماندگار .

     دستانم را به مهربفشاری و چشمان آهوی مضطرب و پریشان درونم را به نگاه

     حمایتی خود آرامش بخشی ..

     نگاهم را به گلدسته های مهرت پیوند دهی و مرغ جانم را فارغ از اسارت های

     سرگردان تا اوج آسمان مهربانیت پرواز دهی ..

      دلم برایت تنگ شده است و مرغ جانم بی صداتر از همیشه در سکوت خود

      نجوای  سلامی دارد و به امید جوابی چشم به مهر طوست دوخته است ..

     یا ضامن آهو ضامن ...

     


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - جمعه 94/3/23 :: ساعت 8:37 صبح)

  •  

    ببین از کجا میام که هنوز مسافرم
    که هنوز نیومده هوایی شدم برم
    به چی دل بستم که از همه دل کندم
    که به دنیا و غم دنیا میخندم
    کاشکی بازم تو حرم با کفترات بپرم
    پیش تو پر بگیرم ازت خبر بگیرم
    رو سیاهم که هنوز از تو خیلی دورم
    مهربونی با من اما انگار کورم
    اگه دورم از تو،تو به من نزدیکی
    دلمو میبینی حتی تو تاریکی
    چی میشه یه بار دیگه باز بیام پا بوست
    که میخوام غرق بشم توی اقیانوست....


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/3/15 :: ساعت 5:9 عصر)

  •  


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - چهارشنبه 94/1/6 :: ساعت 12:27 صبح)


  • بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - دوشنبه 93/2/16 :: ساعت 10:24 عصر)

  • از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد.  

    امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در آن شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد.
    این دو آیه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه و آله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است. 


    بخـــــــش نظرات ()

  • نسیم ( یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/9/7 :: ساعت 8:50 صبح)

  • وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی‏ ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ 


    بخـــــــش نظرات ()

       1   2   3   4   5      >